من خارج هستم. خارج خیلی خوب و با کلاس است. در خارج عکاسها مدام یکهویی از تو عکس می گیرند. کار اصلی من در خارج عشق و حال است. در خارج فقط گاهی برای استراحت، کار می کنند و از عابر بانک پول درمی آورند.
خارج خیلی خوب و با کلاس است. درخارج درختان سرسبزی هست که نهرهایی در پای آنها جاری است.
خارج خیلی مهربان است. با اینکه خارج همیشه در حال عشق و حال است و وقت سرخاراندن ندارد، همیشه به فکر ما است. به فکر بدبختی های ما.
خارج برای ما تلویزیون درست می کند، فیلم درست می کند، غذا درست می کند. خارج خیلی مهربان است. خارج بدبختی های ما را می خرد. می گوید بدبختی شما سود دارد.
خارج به بدبختی های ما جایزه می دهد.خارج فقط به بدبختی های ما جایزه می دهد نه به بدبختی های خودش.
خارج خیلی دلسوز است. هر وقت بدبختی کم بیاوریم برایمان می فرستد.
خارج خیلی دانا است. می گوید بدبختی شما سود دارد.
ایران هم دانا زیاد دارد. آنها هم مثل خارج در کار خرید و فروش بدبختی هستند.
من همیشه دوست داشتم خارج باشم وقتی خارج شدم فهمیدم من تمام عمرم خارج بوده ام.
این بود انشای من، راضی بود معلم من.
پ.ن: خارج جایی است که سود حرف اول را می زند. خارج جایی است که سود باید دقیقا مشخص باشد، مترو معیار داشته باشد. خارج جایی است که سود یک عدد است و بحث بر سر اعداد است. خارج به ما کمک می کند. خارج روی ما خیلی حساب می کند.
صدا و نوشته: یونس محمدی
موسیقی : تویگار
https://open.spotify.com/episode/11CoAqCy4gADu0UkxuhjD4?si=WIsJvStcShWzCI2gShCm7g&dl_branch=1