• پیشگیری بهتر از کشتار است!

    پیشگیری بهتر از کشتار است!

    این جمله را در کوچه و بازار زیاد شنیده ایم: «اونی که مجرده در حسرت ازدواجه، اونی که متاهله پشیمان از ازدواج!» اما این وسط یک جریان در صدد رفع آن حسرت و پایان دادن به این تلخی بی پایان است. از هر دوی آنها هم سود می برد. زیرا در اولی از تشکیل خانواده جلوگیری می کند و در دومی خانواده را از هم می پاشد، برنامه ای یکدست اما با روش های متفاوت. اگر بر این باور هستید که این توهم توطئه برای ایران است باید متذکر شوم که ایران جزو آخرین کشورهایی است که با اینرسی زیاد اما در حال پیوستن به این برنامه است.

    یکی از درب و داغان ترین و پیشرو ترین کشورها در زمینه ی حذف خانواده ، فرانسه است، که تمام تلاشش را برای قانونی کردن این برنامه کرده است. یعنی تبدیل ناهنجارها به هنجار و سپس تزئین آن با روکش قانون و حقوق بشر.

    اگر بدانید که ازدواج سفید، همجنس گرایی، ترویج روابط موازی با همسرقانونی، نگهداری از حیوانات ، سرگرمی های جنسی و .. با نسل کُشی تفاوت ماهوی ندارد، آنگاه روکش حقوق بشری بسیاری از این ناهنجارها-و گاهی جرائم- برایتان شوخی می نماید.

    دولت جهانی تمام تلاشش را برای ضعیف کردن جوامع به کار گرفته است. علاوه بر ترتیب دادن جنگ‌ها و نابسامانی های امنیتی و همچنین طراحی بیوتروریسم از طریق به خطر انداختن سلامت جامعه ی جوان، زدن ریشه های اعتقادی برای حذف پدر،مادر،خانواده به عنوان سلول اجتماع را دستور کار قرار داده است، تا دیگر انسان‌های جدیدی به وجود نیایند که برنامه ی کشتار آنها را طرح ریزی کند. در واقع اینجا باید آن جمله ی معروف را بدین ترتیب تغییر داد : «پیشگیری بهتر از کشتار است!»

    جامعه ی پیر، کم جمعیت و بدون نیروی انسانی، حتی عُرضه ی استفاده از منابعش را ندارد چه برسد دفاع از آنها. حتی با این برنامه، نسل بعدی اصلا اعتقادی به ناموس، کشور و انسان‌های هم سرنوشت ندارد. و این بخشی از برنامه ی حقوق بشری دولت دنیاست.

    حتی فرانسه برای دفاع از حقوق همجنسبازان، عنوان پدر و مادر را از مدارک شناسایی حذف و به والد شماره یک، والد شماره دو تغییر داده است. اعتراض گروه‌های بشری علیه گروه های حقوق بشری اما به این کلام ختم می شود : شما عقب مانده ها، شما تندروها، شما ضد انسان ها

    این برنامه های ضد بشری اما برای هر نسل و سن وسال روش های متفاوتی دارد. برنامه های پایه ای برای کودکان، از طریق بازی ها، داستان ها، فیلم ها و نفوذ در دولت ها و تغییر برنامه ی آموزشی مدارس، چیزی شبیه همان بیست-سی.

    برنامه های ترویجی برای جوانان، از طریق موسیقی، سینما، سریال ها، حتی ستاره های ورزشی، برنامه های ضد مذهب و.. که در واقع راهکارهای فوری برای رفع آن حسرت ابتدای بحث است.

    برنامه های اقناعی علاوه بر ترویجی برای متاهلین از طریق رسانه، کالا. از بین بردن قبح روابط متعدد و عدم وفاواداری به خانواده در راس امور قراردارد، تا راهکاری فوری برای مرتفع کردن آن پشیمانی کاذب از تک پاتنری باشد.

    امروز در جامعه ی سیاسی ایران، گروهی که سالها در راس قدرت بوده است و با اختیار تمام حتی غیرقانونی اقدام به اجرای برنامه ی ضد خانواده ی بیست-سی در برخی مدارس کرده است، در صف اول اعتراض به برنامه های تشکیل خانواده و فرزند آوری دولت فعلی است. اگر برنامه های کلان دولت ها را بررسی کنیم و تحلیلی از آینده‌ی اجرای آن برنامه ها داشته باشیم ، متوجه می شویم که درچهل سال آینده آن یکی ما را به کجا می برد و این یکی به کجا! و گرنه در کنترل قیمت ارز و مرغ و ماست همه ی دولت ها ناتوانی هایی دارند ، چرا که از ماست که برماست! و بر روی ریل غلط، همه ی قطارها غلط می روند.


  • چقدر به جیب مردم کُره می رود؟

    چقدر به جیب مردم کُره می رود؟

    این روزها گزارشی دست به دست می شود که صنعت سرگرمی، آورده ی قابل توجهی برای اقتصاد کره جنوبی داشته است، پس چرا موفق ترین فیلم و سریال های کره ای راوی فقر مفرط مردمانش هستند؟ چرا جوانان کره ی جنوبی آرزوی مهاجرت از کره را دارند و نمی مانند تا از این اقتصاد نتفلیکسی سهمی ببرند؟

    کره ی جنوبی یکی از کشورهایی ست که به صورت سنتی همواره بر سر اقتصاد ایران کوبیده می شود. کشوری که از بس روابطش با آمریکا حسنه است، می توان آن را آمریکای این سمت اقیانوس نامید. فناوری بالا در تولید محصولات های تک ، خودرو و صنایع سنگین همواره به همراه نام کره جنوبی بر سر زبان ایرانی هاست.

    حالا این روزها رسانه های ایرانی با آب و تاب فراوان، صنعت سرگرمی را نیز به لیست افتخارات صنعتی کره جنوبی افزوده اند و فریاد «خاک بر سر بی عرضه ی ما» سر می دهند که ما در این قلم هم بازنده ایم. اما کسی دلایل این بازندگی احتمالی را برنمی شمارد. همه ی کارشناسان رسانه به خوبی می دانند که ورود به صنعت سرگرمی تجاری از دو بخش مهم تشکیل شده است : تولید تجاری، توزیع تجاری

    خوب به تصویر بالا دقت کنید، اغلب فیلم و سریال های کره ای ها با سرمایه گذاری نتفلیکس، به عنوان بی رقیب ترین شبکه ی توزیع وی اُ دی تولید شده اند. یعنی در واقع یک توزیع کننده ی تجاری، آنها را تولید کرده است. به عبارت بهتر هر دو بخش ماجرا جور است. بماند که وقتی غولی به نام نتفلیکس به میدان می آید-یعنی بخشی مهمی از خطوط رسانه ای نظام سرمایه داری- تمام زمینه ها برای تبلیغ و ترویج اثر تولید شده خود به خود فراهم است و تمام امکانات به خط می شوند. از طرح پس زمینه ی موبایل بگیرید تا اسباب بازی و پوشاک ، تولید و روانه ی بازار می شود.

    شاید اگر واقع بینانه تر به ماجرا نگاه کنیم، چیزی که به ظاهر نصیب کره ای ها شده ، هجرت هالیوود از آن سوی اقیانوس به این سو است. حتی تکنیک و فرمولاسیون سناریو نویسی هم از کالیفرنیا به سئول مهاجرت کرده است. انتقال دسته جمعی پول و اندیشه ی صنعت سرگرمی به کره ی جنوبی، به ظاهر خبر خوبی می نماید، اما اگر کسی بداند که بلومبرگ افسر رسانه ی اقتصادی چه گروهی است، تحلیل این که ماحصل این عواید به جیب چه کسی می رود، بسیار ساده خواهد بود.

    در واقع ورود نظام سرمایه داری در هرنوعی از صنعت، نتیجه اش انحصار آن صنعت برای گروهی خاص است نه مردم میزبانی که در بهترین حالت نیروی کارآن انحصار را تشکیل می دهند. لذا این نتیجه گیری های رسانه های ایرانی که بازتاب دهنده ی گزارش نتفلیکس در بلومبرگ است، از واقعیت میدان به دور می نماید و مثل همیشه چیزی جز هوچی گری رسانه هایی که قصد تطهیر ارباب آمریکایی و کشورهایی که در تعامل با او خوشبخت شده اند ، نیست.

    جالب تر که آن فیلم اسکار گرفته و این سریال گل کرده، هر دو روای اقتصادی ست که مردم در آن فقط بدهکار هستند و هر روز در این بدهکاری اعتباری بانکی فرو می روند ، اقتصادی که اصلا نمی توان در آن آینده روشنی متصور بود، تا جایی که شخصیت های قصه کاملا خودخواسته تن به بازی مرگ می دهند.

    حال برای اینکه بررسی کنیم چرا صنعت سرگرمی ایران مانند کره ی جنوبی گل نمی کند، بایستی عوامل تولید تجاری و توزیع تجاری و ربطش به یهودی های برچسب دار صاحب رسانه را بجوریم! مضاف بر این که تولید کنندگان فیلم و سریال تمام هنرشان ور رفتن با خط قرمزهای حکومت و لایه های اجتماعی کمتر جار زده شده ی بی ربط به عرف است-که بازار مصرفشان فقط مخاطب ایرانی است-تولیدات فاخر هم ربطی به افق های رسانه ای یهودیان ندارند و به آن شبکه ی توزیع راه پیدا نمی کنند. تنها معدود فیلمهای سینمایی که توسط کارگردانان صاحب نام سیاه نما ی ایرانی ساخته می شوند، به مذاق رسانه های یهودی سازگارند و در صفحات جستجو شاید شانس دیده شدن داشته باشند، نه آن که پیشنهاد ویژه اش در صفحه اصلی نتفلیکس قرار بگیرد.

    و در پایان ، دفتر تحلیلی دیگر را باز می کنم تا شاید سر نخ پستی در آینده باشد و آن اینست که ، به نظر می رسد یکی دیگر از دلایل هجرت رسانه های غربی به شرقی ، ادامه ی همان سیاست های سلطه در لباس و فرم شرقی باشد. چرا که جوامع سنتی تر که نسبت به دریافت آن فرهنگ غربی اینرسی بیشتری دارند، در مورد آثار شرقی تعصب کمتری خرج می کنند، حال آنکه این آثار از همان فرمولاسیون استفاده می کنند و فقط شرقی می پوشند و شرقی حرف می زنند. برای مثال گروه معروف موسیقی بی تی اس را جستجو کنید و ببینید چطور مصداق های همجنسگرایی در قالب پوشش و رنگ های پاستیلی به ذهن نوجوانان تزریق می شود.


  • مهاجرت به اندروید

    مهاجرت به اندروید

    بالاخره بعد از ۱۰ سال اسارت در قوانین آی او اس به اندروید مهاجرت کردم.

    من در طول این سال ها بیش از ۱۰ هزار دلار صرف خرید چند آیفون،آی‌پد،آی‌پاد،آی مک، سابسکرایب ها و اپ های مختلف اپل کرده ام. امروز هم همچنان امکان ادامه ی خرید و گاکول مفروض شدن از طرف شرکت اپل را دارم. چرا که به عنوان مشتری وفادار به گاگولیسم، کردیت قابل توجهی به من می دهد. اقساط دراز مدت ، با سود صفر درصد به همراه گارانتی تعویض.

    اما دیوایس های فعلی من نیازی به تعویض ندارند، هم به لحاظ سخت افزاری در بهترین حالت ممکن هستند-من لوازم کارم را خیلی خوب نگه می دارم- هم کار من را به خوبی راه می اندازند. اما چون دو سال و اندی از زمان خرید آنها گذشته، از نظر شرکت فخیمه ی اپل توان آپدیت شدن به آخرین نسخه ی سیستم عامل را ندارند و من از نصب بدیهی ترین اپ های روزمره (در حد سرویس موزیک ) محروم هستم چرا که آنها نیاز به نسخه فلان و بالاتر دارند.

    تا اینجا به عقیده ی من شرکت اپل در ادامه سیاست های رقابت بازار نه تنها به حقوق من احترام نگذاشته ، بلکه با تمام قوا پا در عرصه ی رسانه گذاشته تا هر سپتامبر روی صحنه برود و شعبده بازی کند که همچنان شخصیت برندش را متمایز جلوه دهد ، گویی اینکه من هم با استفاده از محصولاتش به گونه ای دیگر از انسان بدل می شوم. نخیر!خر خودتی.کلاه بردار ها کت و شلوار و کراوات گران قیمت بر تن و گردن دارند.

    امروز محصولات ۱۰۰ دلاری اندروید، هم به لحاظ ساختار فیزیکی هم طراحی UX-UI به بلوغ قابل توجهی رسیده اند. ازنصب نامحدود اپلیکیشن ها و امکانات تغییردلخواه ، حداقل در پوسته ی نمایشی سیستم عامل، خیلی خیلی خاص تر از آقای جابز می نمایند.

    هنوز اگر دوستی دارید که ممکن است در صف خرید اولین دستگاه جدید عرضه شده ی اپل بایستد، پیشنهاد می کنم از او فاصله بگیرید.