تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری گذشته، علاقه ای به نوشتن و گفتن درباره ی مسائل داخلی، خصوصا جناحی نداشتم، چرا که «وحدت» برای من یکی از اصول تولید پادکست بوده است. اما در جریان انتخابات با حجم عظیمی از گاگیسم سیاسی مواجه شدیم که لازم بود هندسه ی سیاسی پسا انقلاب را یکبار برای همیشه مرور کنیم. تفکیک حاکمیت از دولت ها، تعریف دوگانه ی وطن پرست-وطن فروش در قالب جناح ها و در نهایت پاسخ به این سوال که «آیا به تعبیر عام جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی فاصله گرفته است؟ چرا و چگونه؟» از جمله موضوعاتی است که در این پادکست به آن پرداخته ام.
به عبارت ساده تر، سهم خواهی از انقلاب و جنگ، سالها ریشه ی عدالت را جویده است. سالهای ابتدای انقلاب، کشور در آستانه ی جنگ داخلی و تجزیه توسط گروهک های مدعی قرار گرفت. آن روزها حکومت انقلابی بر اوضاع مسلط شد، اما بعدها از دل همین حاکمیت ظفرمند، گونه ای دیگر از جانوران بیرون آمد تا ریشه ی انقلاب را بِجَوَد، انقلابیون را گوشه ی رینگ بفشارد بلکه عرصه برای چپاول سرمایه ی اجتماعی به نفع خودش باز شود.
هنوز که هنوز است، به وقت نگارش این مطلب، کسی جرات ندارد به این قماش بگوید بالای چشمت ابرو هم هست. در این صورت بلادرنگ عناوینی نظیر تندرو، تمامیت خواه، اقتدارگرا، ساندیس خورِ دلواپس، دیکتاتور و.. به شما الصاق می شود. پسندیده است این گونه شناسی با نگاه اصولی، فراجناحی و ملی صورت گیرد تا تحلیل وضع موجود کشور از مسیر نزدیک به واقعیت عبور کند.
دیدگاهتان را همین پایین بنویسید. به دقت می خوانم و در اولین فرصت پاسخ خواهم داد.