
دربارهی امکان انسان
خورشید بالا میآید و روز از نو. هر کسی سعی میکند. یکی دست به کار میشود، دیگری پای کار میایستد. بعضی برای نتیجه، برخی پای وظیفه. هر کسی سعی میکند، چون «لیس للانسان الا ما سعی» – برای انسان هیچ بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. توجه کنید: «هییییچ بهرهای».
بعضی بر مدار حق سعی میکنند و دستهای برای باطل. حتی مُشتی که آن انسان آزاده در بستر بیماری گره میکند تا بگوید حق را از باطل فهمیده، در حساب سعی او میآید، چه رسد به انسانی که تمام هست و نیستش را، وجودش را، سعیاش را، پای کار دعوت و مراقبت از انسانهای دیگر میگذارد. گویی خداوند او را واسطهی اصطناعت خود قرار داده است.
سریال تلویزیونی فراری، این انسان و امکان را به نمایش میگذارد. امکانی که در زمینِ مقابل فردگرایی حریف میطلبد و بر سر انسانی که در مسجد و مترو و میهمانی، گوشهترین خلوت را میگزیند، فریاد میزند: «تو تنها نیستی»، چون همهی ما در یک کشتی هستیم.
هادی*هایی که سعیشان طلوع و غروب و آخر پاییز و اولتابستان نمیشناسد، در اجتماع ما کم نیستند، اما چه بد که تا امروز در رسانه سانسور شده بودند. فیلمسازی که اثرش، تراوش درون کوزهی خودش است، تا هادی را نزیسته باشد، هادی نمیشود.
امیر داسارگر را ندیدهام، اما سعی او برای هادی شدن مشهود است. «فراری» اثری بی نقص نیست اما امکان انسان بودن را تذکر میدهد که همین، تمامِ پهلوان پنبهی نمایش خانگی را تا تاریخ انقضایش میارزد و تکثیرش ضرورت دارد.
*هادی شخصیت اصلی داستان است.
#صداوسیما
#دانشگاه_عمومی