توضیحات:

اگر اندازه‌های وجودی خودمان را شناسایی کردیم، با دگرگون شدن تلقی‌مان از خودمان،‌ اهدافمان عوض می‌شوند.

اهداف ما، موازین زندگی ما و معیار داد و ستد‌ها و بده‌بستان‌هایمان هستند.

پس دگرگون شدن تلقی ما از خودمان، باعث می‌شود که اهدافمان متحول شوند و اهداف متحول شده‌ی ما، موازینمان را می‌سازند یا متحول می‌کنند.

ما با دگرگون شدن تلقی‌مان از خودمان، هدف یا چیزی را می‌خواهیم که بالاتر از ما باشد. در این نگاه است که به دنیا، و به بهشت و جهنم با همه‌ی وسعتش، قانع نمی‌شویم. بهشت را منزل می‌گیریم نه مقصد. به کمال استعدادهای خود هم قانع نمی‌شویم و به جهت عالی‌تری فکر می‌کنیم.

در چنین نورانیتی است که دنیا را در برابر خودمان کم می‌بینیم؛ بد نمی‌بینیم، کم می‌بینیم.

این بد است که من هستی‌ام را بگذارم تا به این کم برسم.

از کتاب «تحلیلی نو از حکومت دینی»
علی صفایی حائری

نظر خود را بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *